حتی شما دوست عزیز!
اولین و اخرین باری که دستانش را در دستانم احساس کردم برای خداحافظی از او بود . . . و حالا پشیمان از راندنش و انتظار برای سلامی دوباره برای گرفتن دستانش.....
یکی بیاد دست این خاطره هارو بگیره ببره... کلافه کرده اند مرا . . . بس که نق میزنند به جانم.......... سلام بهونه قشنگ من برای زندگی آره باز منم همون دیوونه ی همیشگی دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت جای نگاهت بد جوری تو صحن چشمام خالیه از غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمه فریاد زدم یا تو بیا یا من و پیشت برسون حقیقت رو واست بگم به آخر خط رسیدم قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگی برای مهربونیات نوازشات بوسیدنت یه قلب تنها و کبود هلاک یه نگاهته بعدش خبر میدن بیا که داره دوستت میمیره بیشتر از این من و نذار تو غصه و دلواپسی یه سرزمین غربته با صد نیرنگ و فریب غم غریبی عزیزم زرد و شکستت نکنه تنگ بلور آب تو یه وقت ناغافل نشکنی منم تو رو سپردم دست خدای مهربون رفتیم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شدیم زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بد تره سرفه های مکررم مال هوای دوریه مثه یه بچه که بار اوله میره مدرسه دلت می خواد می اومدم یا تنها رفتی بهتره همش یه چشمم به دره چشم دیگم به آسمون داد کشیدم تو رو خدا نامه بده یادت نره تو رفتی و من تا حالا کنار در منتظرم فانوس آرزوهامونو داری خاموش میکنی با این که من خوب می دونم جواب نامه با خداست یه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه داغ دلم تازه میشه اسمت و وقتی می آرم مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هیچ وقت نگیر تو رفتی، من غریب شدم چه دنیای عجیبیه دیوار خونمون پر از سایه ی غصه و غمه مگه نگفتی همه جا ماله منی تا همیشه تو رو خدا با خوبیات رو هیچ دلی اثر نذار به جون تو فقط دارم یه قدری خواهش میکنم که هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب نورشونو بدرقه پاکی خنده هات کنن
تگ ها:
تگ ها:
فدای مهربونیات چه میکنی با سرنوشت
حال من رو اگه بخوای رنگ گلای قالیه
ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه
دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون
فدای تو! نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم
رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی
نمی دونی چه قدر دلم تنگه برای دیدنت
به خاطرت مونده یکی همیشه چشمبه راهته
من می دونم همین روزا عشق من از یادت میره
روزات بلنده یا کوتاه دوست شدی اونجا با کسی
یه وقت من و گم نکنی تو دود اون شهر غریب
فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خستت نکنه
چادر شب لطیف تو از روت شبا پس نزنی
اگه واست زحمتی نیست بر سر عهد مون بمون
راستی دیروز بارون اومد من و خیالت تر شدیم
از وقتی رفتی آسمونمون پر کبوتره
غصه نخور تا تو بیای حال منم این جوریه
گلدون شمعدونی مونم عجیب واست دلواپسه
تو از خودت برام بگو بدون من خوش میگذره ؟
از وقتی رفتی تو چشام فقط شده کاسه خون
یادت می آد گریه هامو ریختم کنار پنجره
یادت میآد خندیدی و گفتی حالا بذار برم
امروز دیدم دیگه داری من رو فراموش می کنی
گفتم واست نامه بدم نگی عجب چه بی وفاست
عکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمه
تنها دلیل زندگی با یه غمی دوست دارم
وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر
حرف منو به دل نگیر همش مال غریبیه
زودتر بیا بدون تو اینجا واسم جهنمه
تحملی که تو دادی دیگه داره تموم میشه
دلم واست شور می زنه این دل و بی خبر نذار
فکر نکنی از راه دور دارم سفارش میکنم
اگه بخوام برات بگم شاید بشه صد تا کتاب
می گم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنن
تگ ها:
.:Design:. |